نمیدونم چرا دوباره نمیتونم بنویسم ....
این چند وقت خیلی حرفها برای گفتن بود اما انگار یک گره کور این وسط افتاده که باز نمیشه ...
+هفته قبل تو یه جمع سوتی دادم هنوز خجالت میکشم ಠ︵ಠ
تو فکر نکن توی « سونا » می میرینمیدونم چرا دوباره نمیتونم بنویسم ....
این چند وقت خیلی حرفها برای گفتن بود اما انگار یک گره کور این وسط افتاده که باز نمیشه ...
+هفته قبل تو یه جمع سوتی دادم هنوز خجالت میکشم ಠ︵ಠ
تو فکر نکن توی « سونا » می میریتعداد صفحات : -1